معنی فارسی martyrdoms
B1وضعیتی که در آن شخص به‌دلیل عقایدش کشته می‌شود و این وضعیت مورد تقدیر قرار می‌گیرد.
The state of being a martyr; the death of someone due to their beliefs, often honored or recognized.
- noun
noun
معنی(noun):
The condition of a martyr; the death of a martyr; the suffering of death on account of adherence to the Christian faith, or to any cause.
معنی(noun):
Extreme suffering, affliction; torment; torture, especially without reason.
example
معنی(example):
شهادت‌های شخصیت‌های تاریخی اغلب گرامی داشته می‌شوند.
مثال:
The martyrdoms of historical figures are often commemorated.
معنی(example):
در تاریخ، بسیاری از شهادت‌ها منجر به تغییرات اجتماعی مهمی شده‌اند.
مثال:
In history, many martyrdoms have led to significant social change.
معنی فارسی کلمه martyrdoms
:
وضعیتی که در آن شخص به‌دلیل عقایدش کشته می‌شود و این وضعیت مورد تقدیر قرار می‌گیرد.
