معنی فارسی martyress
B1زنیکه به خاطر اعتقاداتش قربانی میشود.
A female martyr who sacrifices her life for her beliefs.
- NOUN
example
معنی(example):
شهید زن به خاطر شجاعتش مورد احترام قرار گرفت.
مثال:
The martyress was honored for her bravery.
معنی(example):
او به عنوان یک شهید زن توسط جامعهاش به یاد آورده شد.
مثال:
As a martyress, she was remembered by her community.
معنی فارسی کلمه martyress
:
زنیکه به خاطر اعتقاداتش قربانی میشود.