معنی فارسی martyrship
B2وضع یا حالت شهید بودن، فداکاری برای یک باور یا اعتقاد.
The condition or status of being a martyr, often associated with sacrifice for a belief.
- NOUN
example
معنی(example):
شهادت معمولاً در فرهنگهایی که فداکاری را برای ایمان گرامی میدارند، جشن گرفته میشود.
مثال:
Martyrship is often celebrated in cultures that honor sacrifice for faith.
معنی(example):
شهادت او توسط جامعهاش مورد ستایش قرار گرفت.
مثال:
His martyrship was revered by his community.
معنی فارسی کلمه martyrship
:
وضع یا حالت شهید بودن، فداکاری برای یک باور یا اعتقاد.