معنی فارسی massedness
B1به حالت یا وضعیت بودن به صورت انبوه و با تعداد زیاد اشاره دارد.
The state or condition of being crowded or in large numbers.
- NOUN
example
معنی(example):
شدت انبوهی جمعیت قابل توجه بود.
مثال:
The massedness of the crowd was overwhelming.
معنی(example):
انبوهی در این رویداد جوی پرانرژی ایجاد کرد.
مثال:
The massedness in the event created an electric atmosphere.
معنی فارسی کلمه massedness
:
به حالت یا وضعیت بودن به صورت انبوه و با تعداد زیاد اشاره دارد.