معنی فارسی masticatories
B1مَستیکاتوریها، مواد یا عواملی که در فرایند جویدن دخالت دارند.
Substances or factors related to chewing.
- NOUN
example
معنی(example):
مستیکاتوریها میتوانند بر نحوه غذا خوردن ما تأثیر بگذارند.
مثال:
Masticatories can affect the way we eat.
معنی(example):
این مطالعه به بررسی مَستیکاتوریهای مختلف در رژیمهای غذایی پرداخت.
مثال:
The study looked at various masticatories in diets.
معنی فارسی کلمه masticatories
:
مَستیکاتوریها، مواد یا عواملی که در فرایند جویدن دخالت دارند.