معنی فارسی mastodonic

B1

بسیار بزرگ و سنگین، به ویژه در مقایسه با دیگر موارد.

Extremely large or massive in size.

example
معنی(example):

شرکت در امسال سودهای عظیمی کسب کرد.

مثال:

The company made mastodonic profits this year.

معنی(example):

حضور عظیم او کل اتاق را پر کرد.

مثال:

His mastodonic presence filled the room.

معنی فارسی کلمه mastodonic

: معنی mastodonic به فارسی

بسیار بزرگ و سنگین، به ویژه در مقایسه با دیگر موارد.