معنی فارسی match up
B1مطابقت دادن یا هماهنگ کردن دو چیز یا بیشتر.
To pair or correspond effectively with something else.
- VERB
example
معنی(example):
شما باید تصاویر را با نامهایشان مطابقت دهید.
مثال:
You need to match up the pictures with their names.
معنی(example):
آنها تصمیم گرفتند که استراتژیهای خود را برای پروژه مطابقت دهند.
مثال:
They decided to match up their strategies for the project.
معنی فارسی کلمه match up
:
مطابقت دادن یا هماهنگ کردن دو چیز یا بیشتر.