معنی فارسی matchbox
A2جعبهای کوچک که برای نگهداری کبریتها استفاده میشود.
A small container designed to hold matches.
- noun
noun
معنی(noun):
A small cardboard box in which matches are kept.
example
معنی(example):
جعبه کبریت پس از سفر کمپینگ ما تقریباً خالی بود.
مثال:
The matchbox was nearly empty after our camping trip.
معنی(example):
مطمئن شوید که جعبه کبریت را خشک نگه دارید تا کبریتها خیس نشوند.
مثال:
Make sure to keep the matchbox dry to prevent the matches from getting wet.
معنی فارسی کلمه matchbox
:
جعبهای کوچک که برای نگهداری کبریتها استفاده میشود.