معنی فارسی maternities

B1

تعداد یا مجموعه‌ای از تجربه‌های مادری، تولد یا زایمان.

The state or condition of being a mother; motherhood.

example
معنی(example):

بیمارستان از مادران جدید حمایت می‌کند.

مثال:

The hospital offers support for new maternities.

معنی(example):

این مطالعه بر چالش‌های پیش روی مادران مختلف متمرکز بود.

مثال:

The study focused on the challenges faced by different maternities.

معنی فارسی کلمه maternities

: معنی maternities به فارسی

تعداد یا مجموعه‌ای از تجربه‌های مادری، تولد یا زایمان.