معنی فارسی maternology
B2علم مطالعه و بررسی جنبههای مختلف مادری و سلامت مادران.
The study of motherhood and maternal health.
- NOUN
example
معنی(example):
او در حال مطالعه مaternology است تا به بهبود سلامت مادری کمک کند.
مثال:
She is studying maternology to help improve maternal health.
معنی(example):
مادرشناسی جنبههایی از پزشکی و مراقبت از مادران را در بر میگیرد.
مثال:
Maternology incorporates aspects of both medicine and care for mothers.
معنی فارسی کلمه maternology
:
علم مطالعه و بررسی جنبههای مختلف مادری و سلامت مادران.