معنی فارسی mathematical

B2 /ˌmæθəˈmætɪkəl/

وابسته به ریاضیات یا شامل آن، به ویژه در زمینه حل مشکلات.

Relating to mathematics; involving the use of numbers and calculations.

مکالمه با هوش مصنوعی آموزش زبان با فیلم

adjective

معنی(adjective):

Of, or relating to mathematics

مثال:

a mathematical problem

معنی(adjective):

Possible but highly improbable

مثال:

The team has a mathematical chance of being promoted, but they need to win the next seven matches.

example

معنی(example):

او توانایی ریاضی خوبی دارد.

مثال:

She has a strong mathematical ability.

معنی(example):

ما از معادلات ریاضی برای حل مسائل استفاده می‌کنیم.

مثال:

We use mathematical equations to solve problems.

معنی فارسی کلمه mathematical

وابسته به ریاضیات یا شامل آن، به ویژه در زمینه حل مشکلات.