معنی فارسی matrilaterally
B1به روشی که ارتباطات خاندان از جانب مادر در نظر گرفته میشود.
In a manner relating to maternal family connections.
- ADVERB
example
معنی(example):
درخت خانواده بهطور ماتریلاترالی سازماندهی شده بود و بر روی خویشاوندان مادری تمرکز داشت.
مثال:
The family tree was organized matrilaterally, focusing on maternal relatives.
معنی(example):
آنها دارایی را بهطور ماتریلاترالی طبق سنتهای خانوادگی خود ارث بردند.
مثال:
They inherited property matrilaterally according to their family's customs.
معنی فارسی کلمه matrilaterally
:
به روشی که ارتباطات خاندان از جانب مادر در نظر گرفته میشود.