معنی فارسی matroclinous
C2ماتروکلینوس به ویژگیها و قواعدی اشاره دارد که در آنها نسل از طریق مادر تعیین میشود.
Describing a system or society in which maternal lineage is fundamental.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
طبیعت ماتروکلینوس قبیله در شیوههای آنها مشهود بود.
مثال:
The matroclinous nature of the tribe was evident in their practices.
معنی(example):
بسیاری از جوامع ماتروکلینوس آداب و رسوم خاصی دارند.
مثال:
Many matroclinous societies have unique customs.
معنی فارسی کلمه matroclinous
:
ماتروکلینوس به ویژگیها و قواعدی اشاره دارد که در آنها نسل از طریق مادر تعیین میشود.