معنی فارسی maturish

B1

نیمه‌پخته، حالتی که هنوز به تکامل نرسیده است.

Partially mature; not fully developed or refined.

example
معنی(example):

رفتار نیمه‌پخته او اغلب باعث سردرگمی هم‌سالانش می‌شد.

مثال:

His maturish behavior often led to confusion among his peers.

معنی(example):

ایده‌های نیمه‌پخته‌ای که او مطرح کرد با شک و تردید مواجه شد.

مثال:

The maturish ideas he shared were met with skepticism.

معنی فارسی کلمه maturish

: معنی maturish به فارسی

نیمه‌پخته، حالتی که هنوز به تکامل نرسیده است.