معنی فارسی mazed

B1

حالت شگفت‌انگیزی که هنگام مشاهده چیزی غیرقابل انتظار یا عجیب به وجود می‌آید.

In a state of astonishment or wonder, often as a result of a surprising experience.

verb
معنی(verb):

To amaze, astonish, bewilder

معنی(verb):

To daze, stupefy, or confuse

example
معنی(example):

او از ترفندهای شعبده باز کاملاً متحیر شده بود.

مثال:

She was completely amazed by the magician's tricks.

معنی(example):

منظر از بالای کوه همه ما را متحیر کرد.

مثال:

The view from the top of the mountain left us all amazed.

معنی فارسی کلمه mazed

: معنی mazed به فارسی

حالت شگفت‌انگیزی که هنگام مشاهده چیزی غیرقابل انتظار یا عجیب به وجود می‌آید.