معنی فارسی mazelike
B1چیزی که به شکل یا ساختار یک مَیز اشاره دارد، عموماً پیچیده و سردرگمکننده.
Resembling a maze, often referring to something complex and confusing.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Like a maze; labyrinthine.
example
معنی(example):
این ساختار مانند مَیز بود و عبور و مرور را دشوار میکرد.
مثال:
The structure was mazelike, making it hard to navigate.
معنی(example):
افکار او مانند مَیز بود و پیگیری آنها دشوار بود.
مثال:
Her thoughts were mazelike and difficult to follow.
معنی فارسی کلمه mazelike
:
چیزی که به شکل یا ساختار یک مَیز اشاره دارد، عموماً پیچیده و سردرگمکننده.