معنی فارسی meaching
B1عمل یا فرآیند چسباندن، بیشتر در صنعت یا هنر کاربرد دارد.
The process of attaching or joining materials together.
- NOUN
example
معنی(example):
فرآیند چسباندن نیاز به مراقبت دقیق از مواد دارد.
مثال:
The meaching process requires careful handling of materials.
معنی(example):
او یک کارشناس در چسباندن پارچههای مختلف است.
مثال:
He is an expert in meaching different fabrics.
معنی فارسی کلمه meaching
:
عمل یا فرآیند چسباندن، بیشتر در صنعت یا هنر کاربرد دارد.