معنی فارسی mean sun

B1

خورشید که گرما و تابش شدیدی دارد و می‌تواند آزاردهنده باشد.

Referring to the harsh and intense sunlight that can cause discomfort or harm.

example
معنی(example):

خورشید بی‌رحم در تابستان می‌تواند روی پوست تاثیر منفی بگذارد.

مثال:

The mean sun during summer can be harsh on the skin.

معنی(example):

آنها برای فرار از خورشید بی‌رحم در حین پیاده‌روی، سایه‌ای پیدا کردند.

مثال:

They found shade to escape the mean sun while hiking.

معنی فارسی کلمه mean sun

: معنی mean sun به فارسی

خورشید که گرما و تابش شدیدی دارد و می‌تواند آزاردهنده باشد.