معنی فارسی meaningfulness
B2معنای عمیق و ارزش یک چیز یا تجربه.
The quality of having significance or purpose.
- NOUN
example
معنی(example):
معنای کلمات او با مخاطبان طنینانداز شد.
مثال:
The meaningfulness of her words resonated with the audience.
معنی(example):
او در طول سفرهایش به معنای زندگی اندیشید.
مثال:
He pondered the meaningfulness of life during his travels.
معنی فارسی کلمه meaningfulness
:
معنای عمیق و ارزش یک چیز یا تجربه.
