معنی فارسی measurably
B1بهطور قابل اندازهگیری، به معنای اینکه بتوان تغییرات یا دستاوردها را با دادههای کمی سنجید.
In a way that can be measured or quantified.
- ADVERB
example
معنی(example):
این پروژه بهطور قابلملاحظهای منابع جامعه ما را بهبود بخشیده است.
مثال:
The project has measurably improved our community's resources.
معنی(example):
با مدیریت مؤثر زمان خود میتوانید بهطور قابلملاحظهای بهرهوری خود را افزایش دهید.
مثال:
You can measurably increase your productivity by managing your time effectively.
معنی فارسی کلمه measurably
:
بهطور قابل اندازهگیری، به معنای اینکه بتوان تغییرات یا دستاوردها را با دادههای کمی سنجید.