معنی فارسی medianism

B2

مدیانیسم، گرایش به یافتن میانه و توازن در نظرات یا تصمیمات.

The principle or practice of finding a median or middle ground.

example
معنی(example):

مدیانیسم به معنای تلاش برای یافتن یک نقطه میانه در مذاکرات است.

مثال:

Medianism refers to the practice of finding a middle ground in discussions.

معنی(example):

در سیاست، مدیانیسم می‌تواند در اتخاذ تصمیمات دوحزبی کمک کند.

مثال:

In politics, medianism can help in making bipartisan decisions.

معنی فارسی کلمه medianism

: معنی medianism به فارسی

مدیانیسم، گرایش به یافتن میانه و توازن در نظرات یا تصمیمات.