معنی فارسی medianly

B1

به‌طور میانگین، به معنای نمره یا عملکرد در سطح متوسط.

In a manner that is average or typical.

example
معنی(example):

او به‌طور میانگین بالاتر از نمره متوسط در آزمون نمره گرفت.

مثال:

He medianly scored above average in the test.

معنی(example):

دانش‌آموزان به‌طور میانگین در پروژه‌های خود عملکرد خوبی داشتند.

مثال:

The students medianly performed well in their projects.

معنی فارسی کلمه medianly

: معنی medianly به فارسی

به‌طور میانگین، به معنای نمره یا عملکرد در سطح متوسط.