معنی فارسی mediatrice
C1میانهدار زن، معمولاً به زنی اشاره دارد که در صلحسازی و حل تعارضات نقش دارد.
A female mediator, typically one who resolves disputes or promotes peace.
- NOUN
example
معنی(example):
میانهدار زن، احترام متقابل را بین طرفهای درگیر برقرار کرد.
مثال:
The mediatrice established mutual respect between the disputing parties.
معنی(example):
مهارتهای او به عنوان میانهدار زن در جامعه شناخته شد.
مثال:
Her skills as a mediatrice were recognized in the community.
معنی فارسی کلمه mediatrice
:
میانهدار زن، معمولاً به زنی اشاره دارد که در صلحسازی و حل تعارضات نقش دارد.