معنی فارسی medium-range
B1محصول یا وسیلهای که قابلیتها یا ویژگیهای متوسطی را در مقایسه با گزینههای دیگر ارائه میدهد.
Referring to an intermediate distance that is neither too short nor too long.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
این اتومبیل دارای دامنهی متوسطی حدود 300 مایل با یک باک پر است.
مثال:
The car has a medium-range of about 300 miles on a full tank.
معنی(example):
او یک دوربین با دامنه متوسط برای سرگرمی عکاسیاش خرید.
مثال:
He bought a medium-range camera for his photography hobby.
معنی فارسی کلمه medium-range
:
محصول یا وسیلهای که قابلیتها یا ویژگیهای متوسطی را در مقایسه با گزینههای دیگر ارائه میدهد.