معنی فارسی medium-term

B2

به دوره‌ای اطلاق می‌شود که در آن اهداف یا برنامه‌ها معمولاً برای مدت زمانی بین کوتاه‌مدت و بلندمدت برنامه‌ریزی شده‌اند.

Referring to a time frame that is neither short-term nor long-term, typically lasting from one to three years.

adjective
معنی(adjective):

Between short-term and long-term.

example
معنی(example):

این پروژه اهداف میان‌مدتی دارد که باید در دو سال به پایان برسد.

مثال:

The project has medium-term goals to be completed in two years.

معنی(example):

او برنامه‌ریزی کرده است که در اوراق قرضه میان‌مدت سرمایه‌گذاری کند تا بازدهی بهتری داشته باشد.

مثال:

She plans to invest in medium-term bonds for better returns.

معنی فارسی کلمه medium-term

: معنی medium-term به فارسی

به دوره‌ای اطلاق می‌شود که در آن اهداف یا برنامه‌ها معمولاً برای مدت زمانی بین کوتاه‌مدت و بلندمدت برنامه‌ریزی شده‌اند.