معنی فارسی medize
B1مدیز شدن، به حالت آگاهی از وضعیت ذهنی یا روحی رسیدن.
To gain a heightened awareness of mental and emotional states.
- VERB
example
معنی(example):
به مدیز شدن به معنای آگاهتر شدن از وضعیت ذهنی فرد است.
مثال:
To medize means to become more aware of one's mental state.
معنی(example):
او با تمرینات روزانه مدیتیشن یاد گرفت که مدیز شود.
مثال:
She learned to medize through daily meditation practices.
معنی فارسی کلمه medize
:
مدیز شدن، به حالت آگاهی از وضعیت ذهنی یا روحی رسیدن.