معنی فارسی melancholyish
B1دارای صفتی مشابه با ملانکولی و حزن و غم.
Having a somewhat melancholic quality.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
فیلم شامل لحن حزنآلودی بود که با بسیاری از بینندگان مرتبط بود.
مثال:
The film had a melancholyish tone that resonated with many viewers.
معنی(example):
افکار حزنآلود او اغلب به نوشتن او منجر میشد.
مثال:
His melancholyish thoughts often led him to write.
معنی فارسی کلمه melancholyish
:
دارای صفتی مشابه با ملانکولی و حزن و غم.