معنی فارسی mellowly

B1

به صورت آرام و ملایم، معمولاً در بیان احساسات یا رنگ‌ها.

In a soft, gentle, and relaxed manner.

example
معنی(example):

او با نرمی درباره یادداشت‌های محبوبش صحبت کرد.

مثال:

She spoke mellowly about her favorite memories.

معنی(example):

رنگ‌ها در نقاشی به‌طور ملایم با هم ترکیب می‌شوند.

مثال:

The colors in the painting blend mellowly together.

معنی فارسی کلمه mellowly

: معنی mellowly به فارسی

به صورت آرام و ملایم، معمولاً در بیان احساسات یا رنگ‌ها.