معنی فارسی mellowness
B1حالت ملایم و لطیف، معمولاً به احساسات یا طعم اشاره دارد.
The quality of being soft, gentle, or relaxed, often used to describe feelings or tastes.
- NOUN
example
معنی(example):
ملایمت میوه آن را برای دسر عالی کرد.
مثال:
The mellowness of the fruit made it perfect for dessert.
معنی(example):
ملایمت موسیقی اثر آرامشبخشی ایجاد کرد.
مثال:
The mellowness of the music created a calming effect.
معنی فارسی کلمه mellowness
:
حالت ملایم و لطیف، معمولاً به احساسات یا طعم اشاره دارد.