معنی فارسی memorious
B1حافظهدار، قابلیت به یادآوری و حفظ اطلاعات را داراست.
Having a good memory; capable of recalling information.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
او به خاطر حافظهاش شناخته شده بود و جزئیات گذشتهاش را به یاد میآورد.
مثال:
She was known to be memorious, recalling details from her past.
معنی(example):
طبیعت حافظهدار او او را به یک داستانگوی بزرگ تبدیل کرد.
مثال:
His memorious nature made him a great storyteller.
معنی فارسی کلمه memorious
:
حافظهدار، قابلیت به یادآوری و حفظ اطلاعات را داراست.