معنی فارسی mendicity

B1

موضوع به وجود آمدن و یا وجود نیازمندی و گدایی در جامعه.

The condition of being a beggar; poverty.

noun
معنی(noun):

The state of being a beggar; mendicancy or beggary

example
معنی(example):

محتاجی یک مشکل رایج در مناطق شهری است.

مثال:

Mendicity is a common issue in urban areas.

معنی(example):

افزایش محتاجی نیاز به یک سیستم حمایت اجتماعی قوی‌تر را ایجاب می‌کند.

مثال:

The rise of mendicity calls for a stronger social support system.

معنی فارسی کلمه mendicity

: معنی mendicity به فارسی

موضوع به وجود آمدن و یا وجود نیازمندی و گدایی در جامعه.