معنی فارسی mend one's manners
B1اصلاح رفتار و آداب اجتماعی، به ویژه در موقعیتهای اجتماعی.
To improve one's standards of social behavior.
- VERB
example
معنی(example):
کودک نیاز داشت تا آداب خود را در سر میز شام درست کند.
مثال:
The child needed to mend his manners at the dinner table.
معنی(example):
پس از شرکت در کلاس آداب، او توانست آداب خود را درست کند.
مثال:
After attending the etiquette class, she was able to mend her manners.
معنی فارسی کلمه mend one's manners
:اصلاح رفتار و آداب اجتماعی، به ویژه در موقعیتهای اجتماعی.