معنی فارسی menstruates

B1

عملی که در آن خون از بدن زن خارج می‌شود و نشان‌دهنده‌ی عدم بارداری است.

To undergo the process of menstruation.

verb
معنی(verb):

To stain with or as if with menses.

معنی(verb):

To undergo menstruation, to have a period.

example
معنی(example):

یک زن هر ماه قاعدگی می‌شود مگر اینکه باردار باشد.

مثال:

A woman menstruates once a month unless she is pregnant.

معنی(example):

بسیاری از زنان در زمان قاعدگی علائمی را تجربه می‌کنند.

مثال:

Many women experience symptoms when they menstruate.

معنی فارسی کلمه menstruates

: معنی menstruates به فارسی

عملی که در آن خون از بدن زن خارج می‌شود و نشان‌دهنده‌ی عدم بارداری است.