معنی فارسی mercifulness
B1رحمتمندی، صفتی که به توانایی و تمایل فرد برای نشان دادن رحم و محبت به دیگران اشاره دارد.
The quality of being kind and forgiving towards others.
- NOUN
example
معنی(example):
او نسبت به زندانیان بسیار رحمتمند بود.
مثال:
She showed great mercifulness towards the prisoners.
معنی(example):
رحمتمندی او در چگونگی رفتار با حیوانات مشخص بود.
مثال:
His mercifulness was evident in how he treated the animals.
معنی فارسی کلمه mercifulness
:
رحمتمندی، صفتی که به توانایی و تمایل فرد برای نشان دادن رحم و محبت به دیگران اشاره دارد.