معنی فارسی mesenteriform

B1

به شکل مزانتر، در اشاره به ساختارهایی که شبیه به مزانتر هستند.

Resembling or having the characteristics of a mesentery.

example
معنی(example):

این ساختار به دلیل فرم آن به عنوان مزانترiform توصیف شده است.

مثال:

The structure was described as mesenteriform due to its shape.

معنی(example):

ظاهر مزانترiform نشان‌دهنده یک حالت نادر بود.

مثال:

The mesenteriform appearance suggested a rare condition.

معنی فارسی کلمه mesenteriform

: معنی mesenteriform به فارسی

به شکل مزانتر، در اشاره به ساختارهایی که شبیه به مزانتر هستند.