معنی فارسی mesenteritic

B1

التهاب در ناحیه مزانتر، به ویژه در روده‌ها.

Relating to inflammation of the mesentery.

example
معنی(example):

پزشک بیماری را با علائم مزانترتی تشخیص داد.

مثال:

The doctor diagnosed the patient with mesenteritic symptoms.

معنی(example):

التهاب مزانترتی می‌تواند باعث درد شدید شکمی شود.

مثال:

Mesenteritic inflammation can cause severe abdominal pain.

معنی فارسی کلمه mesenteritic

: معنی mesenteritic به فارسی

التهاب در ناحیه مزانتر، به ویژه در روده‌ها.