معنی فارسی metallically

B1

به شکلی که خاصیت فلزی دارد یا شبیه فلز به‌نظر می‌رسد.

In a manner that resembles or pertains to metal.

example
معنی(example):

مجسمه در نور آفتاب به‌طور فلزی درخشید.

مثال:

The sculpture glowed metallically in the sunlight.

معنی(example):

او به‌طور فلزی صحبت کرد، گویی صدایش از فلز ساخته شده بود.

مثال:

He spoke metallically, as if his voice was made of metal.

معنی فارسی کلمه metallically

: معنی metallically به فارسی

به شکلی که خاصیت فلزی دارد یا شبیه فلز به‌نظر می‌رسد.