معنی فارسی methodologically
C1با توجه به اصول و روشهای علمی و تحقیقاتی، به طور ساختاریافته.
In a manner that relates to the methodology or systematic approach.
- ADVERB
example
معنی(example):
این مطالعه از نظر روششناسی معتبر بود.
مثال:
The study was methodologically sound.
معنی(example):
او به طور روششناسی به مشکل نزدیک شد تا دقت را تضمین کند.
مثال:
He approached the problem methodologically to ensure accuracy.
معنی فارسی کلمه methodologically
:
با توجه به اصول و روشهای علمی و تحقیقاتی، به طور ساختاریافته.