معنی فارسی metonymic

B2

متونیمیک به استفاده از یک واژه یا عبارتی برای نمایاندن مفهوم یا چیزی دیگر از طریق ارتباط نزدیک با آن اشاره دارد.

Referring to using a word or phrase to represent something else closely associated with it.

example
معنی(example):

عبارات متونیمیک اغلب آثار ادبی را غنی‌تر می‌کنند.

مثال:

Metonymic expressions often enhance literary works.

معنی(example):

استفاده متونیمیک از 'تاج' برای سلطنت رایج است.

مثال:

The metonymic use of 'the crown' for monarchy is common.

معنی فارسی کلمه metonymic

: معنی metonymic به فارسی

متونیمیک به استفاده از یک واژه یا عبارتی برای نمایاندن مفهوم یا چیزی دیگر از طریق ارتباط نزدیک با آن اشاره دارد.