معنی فارسی mewl

B1 /ˈmjuːl/

صدا کردن یا میو کردن به طور ملایم و ناامیدانه، به‌ویژه در مورد حیوانات کوچک.

To cry feebly or querulously like a kitten.

noun
معنی(noun):

A soft cry or whimper; an act of mewling.

verb
معنی(verb):

To cry weakly with a soft, high-pitched sound; to whimper; to whine.

example
معنی(example):

پاپی شروع به میو کردن کرد به محض اینکه از مادرش جدا شد.

مثال:

The puppy began to mewl as soon as it was separated from its mother.

معنی(example):

او به آرامی میو کرد و از صداهای بلند اطرافش ناراحت بود.

مثال:

She mewled quietly, upset about the loud noises around her.

معنی فارسی کلمه mewl

: معنی mewl به فارسی

صدا کردن یا میو کردن به طور ملایم و ناامیدانه، به‌ویژه در مورد حیوانات کوچک.