معنی فارسی mibound
B1میباوند، به حالتی اشاره دارد که فرد یا چیزی به عوامل خارجی یا قواعدی چسبیده یا محدود شده باشد.
Referring to a state of being restricted or limited by external factors or rules.
- OTHER
example
معنی(example):
شهر از سه طرف به Rivers محدود است.
مثال:
The city is bound by rivers on three sides.
معنی(example):
او احساس میکرد که به قواعد جامعهاش محدود است.
مثال:
He felt mibound by the rules of his community.
معنی فارسی کلمه mibound
:
میباوند، به حالتی اشاره دارد که فرد یا چیزی به عوامل خارجی یا قواعدی چسبیده یا محدود شده باشد.