معنی فارسی miching
B1میچنگدن، به معنای پنهانی و سرزده رفتن یا در حال حرکت بودن است.
To move stealthily or on tiptoe, often to avoid detection.
- VERB
example
معنی(example):
گربه در باغ میچنگد.
مثال:
The cat is miching in the garden.
معنی(example):
او در اطراف خانه میچنگید.
مثال:
He was miching around the house.
معنی فارسی کلمه miching
:
میچنگدن، به معنای پنهانی و سرزده رفتن یا در حال حرکت بودن است.