معنی فارسی micrencephalous
B1میکرنسفالوس، وصفی برای حالتی که در آن مغز کوچک و نامتناسب است.
Describing a condition in which the brain is abnormally small.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
شرایط میکرنسفالوس به مدیریت دقیق نیاز دارد.
مثال:
The micrencephalous condition requires careful management.
معنی(example):
او تأثیرات ویژگیهای میکرنسفالوس بر شناخت را مطالعه کرد.
مثال:
He studied the effects of micrencephalous features on cognition.
معنی فارسی کلمه micrencephalous
:
میکرنسفالوس، وصفی برای حالتی که در آن مغز کوچک و نامتناسب است.