معنی فارسی micrencephalus
B2میکرنسفالی، وضعیتی پزشکی که شخص به آن مبتلاست و مغز او کوچکتر از حد نرمال است.
A person affected by micrencephaly, often encountering specific health issues.
- NOUN
example
معنی(example):
یک میکرنسفالی ممکن است با چالشهای بهداشتی منحصر به فردی روبرو شود.
مثال:
A micrencephalus may face unique health challenges.
معنی(example):
پزشک پیامدهای میکرنسفالی بودن را توضیح داد.
مثال:
The doctor explained the implications of being micrencephalus.
معنی فارسی کلمه micrencephalus
:
میکرنسفالی، وضعیتی پزشکی که شخص به آن مبتلاست و مغز او کوچکتر از حد نرمال است.