معنی فارسی micro-cosmoses
B1به سمتهای کوچکی در جوامع یا سیستمهای زیستی اشاره دارد که میتواند تنوع و تعاملات را نشان دهد.
Small ecological systems that exist within a larger context.
- NOUN
example
معنی(example):
میکروکیهانهای مختلفی درون بدن انسان وجود دارند.
مثال:
Various micro-cosmoses exist within the human body.
معنی(example):
مطالعه میکروکیهانها میتواند بینشهایی درباره سلامت ارائه دهد.
مثال:
Studying micro-cosmoses can provide insight into health.
معنی فارسی کلمه micro-cosmoses
:
به سمتهای کوچکی در جوامع یا سیستمهای زیستی اشاره دارد که میتواند تنوع و تعاملات را نشان دهد.