معنی فارسی microcosmoses

B1

به نمونه‌های کوچکی از اکوسیستم یا گروه‌های اجتماعی اشاره دارد که تنوع را منعکس می‌کند.

Small versions or representations of larger cultural or ecological systems.

noun
معنی(noun):

A small or microscopic cosmos; a microcosm.

example
معنی(example):

میکروکیهان‌های فرهنگ‌های مختلف می‌توانند در شهرها پیدا شوند.

مثال:

Microcosmoses of different cultures can be found in cities.

معنی(example):

مطالعه میکروکیهان‌ها به ما کمک می‌کند تا تنوع را درک کنیم.

مثال:

The study of microcosmoses helps us understand diversity.

معنی فارسی کلمه microcosmoses

: معنی microcosmoses به فارسی

به نمونه‌های کوچکی از اکوسیستم یا گروه‌های اجتماعی اشاره دارد که تنوع را منعکس می‌کند.