معنی فارسی microcontinent

B1

میکروقاره، یک ناحیه زمین‌ساختی کوچک و مانند قاره که معمولاً به صورت جزیره‌های بزرگ یا نواحی قاره‌ای در اقیانوس‌ها وجود دارد.

A small geological landmass that resembles a continent, often found as large islands or continental fragments in oceans.

noun
معنی(noun):

A landmass which is not small enough to be considered an island but not big enough to be considered a continent

example
معنی(example):

میکروقاره یک زمین‌ماس کوچک است که شبیه یک قاره می‌باشد.

مثال:

A microcontinent is a small landmass that resembles a continent.

معنی(example):

برخی از دانشمندان برای درک ساختارهای زمین‌شناسی، میکروقاره‌ها را مطالعه می‌کنند.

مثال:

Some scientists study microcontinents to understand geological formations.

معنی فارسی کلمه microcontinent

: معنی microcontinent به فارسی

میکروقاره، یک ناحیه زمین‌ساختی کوچک و مانند قاره که معمولاً به صورت جزیره‌های بزرگ یا نواحی قاره‌ای در اقیانوس‌ها وجود دارد.