معنی فارسی microgrammes
B1واحد جمع میکروگرم که نشاندهنده مقادیر بسیار کوچک است.
The plural form of microgram, indicating more than one microgram.
- NOUN
example
معنی(example):
بسته شامل سه میکروگرم از ماده بود.
مثال:
The package contained three microgrammes of the substance.
معنی(example):
آنها در نمونه میکروگرمهای دارو پیدا کردند.
مثال:
They found microgrammes of the drug in the sample.
معنی فارسی کلمه microgrammes
:
واحد جمع میکروگرم که نشاندهنده مقادیر بسیار کوچک است.