معنی فارسی microhabitats
B2زیستگاههای کوچک و خاص که شرایط خاصی برای زیستن انواع مختلف جانداران فراهم میکنند.
Small, distinct environments that support specific organisms and ecosystems.
- noun
noun
معنی(noun):
A specific habitat, typically extremely small, such as a cave corner or a cardboard box.
example
معنی(example):
باغ شامل چندین میکروزیستگاه برای حشرات است.
مثال:
The garden contains several microhabitats for insects.
معنی(example):
میکروزیستگاهها شرایط منحصر به فردی برای گونههای مختلف فراهم میکنند.
مثال:
Microhabitats provide unique conditions for different species.
معنی فارسی کلمه microhabitats
:
زیستگاههای کوچک و خاص که شرایط خاصی برای زیستن انواع مختلف جانداران فراهم میکنند.