معنی فارسی microsomial

B1

مربوط به میکروسوم و فرآیندها و فعالیت‌های آن، به ویژه در زمینه متابولیسم داروها.

Relating to microsomes, specifically in the context of their activities in metabolism.

example
معنی(example):

مسیر میکروسومال برای متابولیسم دارو در کبد ضروری است.

مثال:

The microsomial pathway is essential for drug metabolism in the liver.

معنی(example):

فعالیت میکروسومال می‌تواند تحت تأثیر عوامل ژنتیکی باشد.

مثال:

Microsomial activity can be affected by genetic factors.

معنی فارسی کلمه microsomial

: معنی microsomial به فارسی

مربوط به میکروسوم و فرآیندها و فعالیت‌های آن، به ویژه در زمینه متابولیسم داروها.